تحولات منطقه

توافق میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین که برای توسعه همکاری‌ها در بازه زمانی بلندمدت که با امضای توافق‌نامه همکاری ۲۵ ساله میسر شد را باید یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین رویدادهای سیاست بین‌الملل طی چند سال گذشته خواند.

چینش شرقی
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

چراکه این سند خط ربط روابط فرامنطقه ای دو قدرت از شرق تا غرب آسیا محسوب شده و به واسطه این ارتباط همه کشورهای دخیل در تحولات غرب و شرق آسیا از حیث اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تجاری متأثر خواهند شد.

برخی معتقدند سند همکاری ۲۵ ساله تهران و پکن موجب انتقال روابط دولت‌های عرب منطقه از زمین بازی غرب و آمریکا به زمین بازی شرق و مثلث ایران، روسیه و چین خواهد شد. سفر امیرعبداللهیان به چین در نهایت منجر به آغاز اجرای تفاهم‌های اولیه درباره این سند شد.

برای واکاوی ابعاد اهمیت این توافق در گفت‌وگو با جواد منصوری کارشناس ارشد و سفیر سابق کشورمان در چین، اهمیت همکاری‌های آتی تهران، پکن را به بحث گذاشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

ارزیابی شما از سفر امیرعبداللهیان به چین چیست؟

این روزها شرایط ویژه‌ای بر تحولات غرب و شرق آسیا حاکم است، به همین خاطر روابط ایران و چین حساسیت بالایی دارد. در این شرایط دو کشور با درک حساسیت‌ها دریافته‌اند باید به سمت همکاری‌های مؤثر و راهبردی حرکت کنند. در حال حاضر بخشی از سند توافق شده قابل اجراست و بخش دیگر نیازمند بررسی‌های تخصصی است، به همین خاطر باید راهکارهای اجرایی دقیقی تدوین کنیم.

سفر امیرعبداللهیان سرآغاز ورود به جزئیات بندهای مختلف این سند ۲۵ ساله همکاری است. شاید ماه‌ها و سال‌های آینده سطوح بالاتری از مسافرت‌ها بین دو کشور را شاهد باشیم. سفر آینده رئیس جمهور ایران به مسکو و دیدار وی با پوتین هم در همین راستا و برای بررسی مسائل راهبردی است. مثلث ایران، روسیه و چین ظرفیت‌های گسترده ای دارد که باید با تعامل هر سه بازیگر فعال شود. 

ایران در این معاهده در چه موقعیتی قرار دارد؟

با اجرایی شدن این توافق موقعیت اروپا و آمریکا در منطقه و جهان چندقطبی دستخوش تغییراتی بنیادین می‌شود. غربی‌ها در حال حاضر هم از سوی دولت‌های منطقه مطرود هستند. این سند می‌تواند تبدیل به فکت تاریخی روابط موفق غرب و شرق آسیا شود و دیری نخواهد پایید که کشورهای منطقه زاویه تعاملاتشان با غرب را نشان خواهند داد و رویکرد آن‌ها در عمل تغییر خواهد کرد.

در روابط بین‌الملل گفت‌وگوی یک‌طرفه به هیچ وجه معنا ندارد. از سویی ایران بارها بر این اصل تأکید داشته که ما با پیش شرط احترام به حقوق و منافع ملی آماده گفت‌وگو با دنیا هستیم.

در روابط با چین شرایط متقابل احترام به حقوق یکدیگر رعایت شده است و طرف چینی با حسن نیت به میدان آمد که در نهایت به سند ۲۵ ساله ختم شد. طرف غربی همواره در اغلب توافق‌ها به سمت نقض مفاد رفته است. برجام نماد ناتوانی غرب در عمل به تعهداتش است. به همین خاطر می‌توان گفت غرب بزرگ‌ترین بازنده تغییر موازنه در جهان بین‌الملل است.

تأثیر اجرایی شدن همکاری‌های تهران- پکن بر دور هشتم مذاکرات وین چه خواهد بود؟

ما از بیانیه الجزایر تا امروز شاهد تکرار بدعهدی و نقض توافقات از سوی آمریکا و غرب بوده‌ایم. به عنوان نمونه در قضیه افغانستان و ۱۱ سپتامبر نیز با آن‌ها تعامل اتفاق افتاد، اما آن‌ها ما را محور شرارت نامیدند و این خیانت بزرگ آمریکایی‌ها بود.

به واسطه همین تجربیات باید تأکید کرد در مقابل چینی‌ها با برنامه‌ریزی و پرهیز از شتاب‌زدگی خروجی‌های مثبتی از این سند ۲۵ ساله بگیریم.

علت ضرورت احتیاط و کنترل دیپلماسی برمی‌گردد به رقابت بزرگ دولت‌ها برای گرفتن منافع ملی و در این زمینه با کسی تعارف ندارند.

پروپاگاندای اروپا علیه پکن به چه علت است؟ 

یکی از اتهاماتی که اروپا به چین وارد می‌کند، مسئله سرقت فناوری توسط چینی‌ها از شرکت‌های اروپایی است. چینی‌ها برای دستیابی به فناوری حد ومرزی قائل نیستند، به همین خاطر شما هرچه از آن‌ها مطالبه کنید، برایتان تولید و یا تهیه می‌کنند.

باید در اوج هوشمندی و کنترل روابط نهایت بهره برداری از رابطه با پکن را داشته باشیم. نباید اجازه دهیم در این مقطع حساس اتلاف زمان و غفلت از ظرفیت‌ها اتفاق بیفتد. باید ظرفیت‌های چین را بشناسیم و خیلی سریع آن‌ها را به داخل کشور منتقل کنیم.

در صنعت نانو شاهد بودیم تعامل هوشمندانه سریع و موفق اثبات کرد می‌توان به دست برتر رسید، به همین خاطر ما توانستیم به قله‌های نانوفناوری برسیم.

انگیزه‌های چین در حوزه تولید و فراوری کدام‌اند؟

چین به مواد خام ما نیاز اساسی دارد. ما باید آن‌ها را به سمت سرمایه‌گذاری و تولید در داخل هدایت کنیم تا بتوانیم در آینده شاهد توسعه گام به گام صنعت داخل هم باشیم. باید از سند ۲۵ ساله به عنوان کلید خروج از اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد مولد استفاده کنیم و مسئولان مانع از واردات کالای غیر ضروری شوند و تمام تمرکز و مدیریت کشور به سمت توسعه تولید داخلی و ایجاد بازارهای بین‌المللی قوی معطوف شود.

دولت چین ظرفیت بالایی در همه زمینه‌ها دارد؛ زیرا جمعیتش ۲۰ برابر کشور ماست. اگر پیشرفته‌ترین صنایع را هم نیاز داشته باشیم، می‌تواند با تعامل به دست ما برساند. دولت باید تصمیم بگیرد تغییری اساسی در اقتصاد سیاسی و تحول آفرینی تولیدی ایجاد کند. ما نیازمند تحقیق و توسعه در حوزه های تعاملی با چین و اقدام سریع برای ورود به فناوری و افزایش سطح همکاری‌های علمی صنعتی هستیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.